خیلی مراقب باش که به چی فکر می کنی.
چون افکار تو درواقع زندگی تورو پیش می برند.
یک روز از سرِ بی کاری به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند با این عنوان که "فقر بهتر است یا عطر؟"
قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود ، چند نفری از بچه ها نوشتند "فقر".
از بین علم و ثروت همیشه علم را انتخاب می کردند نوشته بودند که "فقر خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می کند و او را بیدار نگه می دارد ولی عطر ، آدم را بیهوش و مدهوش می کند."
فقط یکی از بچه ها نوشته بود "عطر". انشایش را هنوز هم دارم. جالب بود. نوشته بود : "عطر حس های آدم را بیدار می کند که فقر آن ها را خاموش کرده است."
******************************************
غرور گفت: غیر ممکن است!
تجربه گفت: ریسک است!
منطق گفت: بی ارزش است!
اما قلب زمزمه کرد: امتحانش کن!
و من همیشه به ندای قلبم اهمیت بیشتری می دهم…
هیچ چیز به اندازه ذهن تغییر یافته قدرتمند نیست.
شما می توانيد ظاهر خود را تغيير دهيد ، محل اقامتتان را و یا همسرتان را تغيير دهيد .
اما اگر ذهن خود را تغيير ندهيد !.
همان تجربه مشابه دائما" و بارها و بارها اتفاق خواهد افتاد .
زيرا همه چيز به صورت ظاهری تغيير كرده است اما هيچ تغيير درونی صورت نگرفته است .
تمام مسائل تو را ، ذهنيت كنونی ات خلق کرده و اگر بخواهی مسائلت حل بشوند ، اين ذهنی که مسئله ساخته قادر به حلش نخواهد بود .
بنابر اين ابتدا بايد ذهنيتت را تغییر بدهی تا دنیای پیرامونت نیز تغییر یابد .
******************************************
سوالات مثبت از خودتان بپرسید
اگر سوالات منفی بپرسید ، پاسخ منفی دریافت خواهید کرد.
نه؟» «چی میشد اگه؟» وجود ندارد . آیا به کسی اجازه میدهید که سوالات ناراحتکنندهای که بعضی اوقات از خودتان میپرسید ، کسی از شما بپرسد؟ مطمئناً خیر.
پس از این سوالات دست بکشید و آنها را با سوالاتی مثبت که شما را به سمت جهتی مثبت هدایت کند جایگزین کنید. مثلاً «من از این تجربه چه درسی گرفتم؟» «من روی چه چیزهایی کنترل دارم؟» «برای جلو رفتن چه میتوانم بکنم؟
تغییر کن.
نهراس از تغییر عقایدت.
نهراس از تغییر باورت.
عاداتت.
تغییر، نه تنها داشته های تو را نمی گیرد بلکه چیزهای جدید به تو می بخشد. تغییر کن تا جهانت تغییر کند،
تغییر شگفتی می آفریند.
هنرمند باشيم !!!
شما اگر بتونید
حتی با زخمها ، غمها و مشکلاتِ زندگی هم عاشقی کنید و به لحظه هایِ سختِ زندگیتونم عشق بورزید
هنرمندید
نمیگم با غم انسِ دائمی بگیرید!
میگم حتی غمهاتونم دوست داشته باشید
اونا هم یادگاری از یه بخشی از زندگیتون هستن و شما اغلب توی ساختنِ هر بخشی از زندگیتون نقشی داشتید
گاهی کمرنگ ، گاهی پررنگ
نقشتون رو در هرحال دوست داشته باشید
هیچ نقشی، حتی تلخ و سیاه هم دائمی نیست
شاید توی نقشهای بعدی،
شاید سکانس های بعدی ،
محبوبِ دلِ خودتون باشید
گاهی باید زخم ها رو بوسید
اشک ها رو نوازش کرد و غمها رو بغل گرفت
و برای راحت تر گذشتن و رفتنشون کمک حالِ دل شد
هنرمند باشیم
منبع: http://bestprofile.ir/
حواستان به داشته های زندگیتان باشد .
اینکه یک رابطه ی با کیفیتِ عاشقانه را
به خاطر چند رابطه ى نصفه و نیمه اجتماعی ، از دست می دهید ،
از دست دادنِ کمی نیست !
اینکه یک فردِ مناسب وایده آل را
با افرادی که اسم رابطه شان هم حتی " دوستیِ معمولی " ست عوض می کنید ،
تعویضِ ساده ای نیست !
یادتان نرود که چه چیزی را
در قبالِ چه از دست می دهید .
نکند برای برداشتن چند تکه سنگ زیبا از روی زمین ،
الماسِ باارزشی را که در دست دارید ، از دست بدهید !
نگاهتان به دستِ خودتان باشد ،
زمین ،
همیشه پر از تکه " سنگ های بی ارزش " است .
اگر میخواهید شاد باشید،
این عادات را ترک کنید:
اضافه کاری زیاد نکنید!
اضافه کاری به تندرستیتان آسیب میزند چون باعث ابتلا به افسردگی و اضطراب میشود و فرصت های شما برای انجام کارهای نشاط آور را خواهد گرفت.
اینقدر با خودتان حرف نزنید!
تخمین زده شده که ما هر دقیقه تقریبا ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمه با خودمان حرف میزنیم! و این خودش بهترین نشانه است که ثابت میکند مخربترین نیروی جهان برای ما، خودمان هستیم.
جملات مثبت را تکرار کنید. با خودتان با اشتیاق حرف بزنید و بهترین دوست خود باشید.
سعی نکنید همه چیز را کنترل کنید!
شاید قبولش سخت باشد. اما باید هر کس و هر چیزی را همانطوری که در همین لحظه هست بپذیرید.
دست از سرزنش دیگران بردارید!
سرزنش و نکوهش دیگران، کمکی به شما نمیکند، در عوض سعی کنید این انرژی را برای پیدا کردن نقاط ضعف خود، برطرف کردن آن و یافتن یک راه حل مناسب بگذارید.
منفی باف نباشید و از آدمهای بدبین و منفیباف دوری کنید!
بدبینی درست مانند سرماخوردگی، واگیر دارد. مبادا خودتان یکی از آنها باشید
ترس از دست دادن را کنار بگذارید!
ریچارد برانسون، کارآفرین مولتی میلیاردر انگلیسی میگوید: «فرصتها مانند اتوبوسها هستند؛ همیشه یکی دیگر در راه است!». پس با احساس ترس، خودتان را محدود و غمگین و گناهکار نکنید.
از دیگران طلبکار نباشید شما مسئول زندگی خود هستید!
باور کنید هیچکس به شما بدهکار نیست!
زندگی با این نگرش، قدرتی شگفت انگیز و باورنکردنی به شما میدهد که به راحتی می توانید توقع داشتن از دیگران و طلبکار بودن از آنها به خاطر شادی دل خودتان کنار بگذارید.
اینقدر سعی نکنید کامل باشید!
اگر سعی کنید کامل باشید، نمیتوانید روابط بلند مدت با دیگران برقرار کنید. شک و تردید داشتن به خود و یا به عبارتی مطمئن نبودن نسبت به تواناییهای خود، احساس بیارزش بودن را به فرد القا میکند. همین که خوب باشید کافیست.
دست از زیاده خواهی بردارید!
بعضی از افراد ظاهرا به هیچ اندازهای قانع نیستند و رویکردشان نسبت به هر چیزی در زندگی، زیاده خواهیست. این افراد معمولا با حسادت ورزی دست و پنجه نرم میکنند و قدرت بخشش ندارند و از موفقیت دیگران، ناراحت میشوند، حسود بودن به تنهایی برای کشتن شادی درونی کافیست.
خواهش میکنم قهر کردن را فراموش کنید
مخصوصا با آدم های مهم زندگیتان.!!
اصلا من نمیدانم چه کار مزخرفیست این قهر کردن!
اصلا چرا باید دو نفر که یکدیگر را دوست دارند
و باهم خاطره های زیادی دارند
و از تمام زندگی هم خبر دارند.
با یکدیگر قهر کنند؟!!
به نظر من که اصلا در شخصیت آدم نیست!!
آدم فکر دارد ، منطق دارد
توانایی حرف زدن دارد!!
چرا قهر؟! چرا دلخوری؟!
اگر زبان یکدیگر را بلد باشید هیچوقت قهر نمیکنید!
و آدمها دقیقا هیچوقت به دنبال یادگیری
چیز هایی که به دردشان بخورد نمیروند!!!
قبلاً که کسی درسش تموم میشد و کار واسش پیدا نمیشد یه پراید میخرید مسافرکشی میکرد
الان واسه خرید پراید هم باید چند سال کار کنی
دوستم ازدواج کرده ازش پرسیدم فرقی کرده زندگیت؟
گفت: آره قبلا خودم صبحانه ، نهار و شام نیمرو درست میکردم الان خانمم درست میکنه
یه روز تو یه تیمارستان …
دکتره می خواست از بیماراش تست بگیره
یه عکس ماشین میزاره جلوی همه
میگه هرکی این ماشین رو هول داد روشن کرد میره خونه اش
همه رفتن هول بدن که برن خونه به جز یک نفر !
دکتره خوشحال شد با خودش گفت این پس خوب شده …
بهش گفت ببینم تو چرا ماشین رو هل نمیدی ؟!
گفت اینا خنگن سویچ دست منه !!!
فکر میکردم همه از گرونیها شاکین و گلایه دارن تا اینکه با بورس آشنا شدم و دیدم اونجا آدما دست به دعان همهچی گرون شه
یه نفر داشته توی دریا غرق میشده، بلند بلند داد میزده: کمک، من شنا بلد نیستم!
حیف نون داشته رد میشده میگه: حالا منم تنیس بلد نیستم، باید داد بزنم؟
یک روز معلم به شاگردش میگه: از روی درس 10 بار بنویس!
روز بعد شاگرد از روی درس ۵ بار نوشت. معلم بهش گفت چرا از روی درس ۵ بار نوشتی؟!
شاگرد گفت: اقا اجازه